امیدوارم این مرا نکشد :))
من از همین تریبون، اقرار میکنم :
جدا کردن ریزترین اجزاء بعضی کلمات و همینطور جایگزین کردن ـَن و ـِن و ـُن به جای تنوینها در کلمههای ذاتاً عربی و صدالبته گذاشتنِ الف بهجای یٰ ها،
ایــــدهی خـــوبـــی نبــــود.
اما فکر کنم به خاطر دبستانیها هم که شده، از این ه میان «زندهگی» حمایت میکنم! :دی
و اینکه فکر میکنم بعضی جا ها بهتر است اجزاء ترکیبیِ بعضی کلمات را جدا بنویسم تا قویتر تأثیر بگذارند یا با تأکید بیشتری مفهوم خودشان را بکنند توی چشم خواننده!
خب هر واژهای -به خصوص وقتی عربیست- برای خودش داستان و خانوادهای دارد و نمیشود با نون گذاشتنْ آخرِ کلمهی «دقیق»، وزن جدید «فعیلن» را تعریف کرد یا کلمهی دقیقن را از نو خلق کرد وقتی آن تنوین برای خودش داستان و دلیل دارد زمانی که آخر صفات میآید و اساساً جزئی جدا ست از خود واژهها.
در ضمن بعضی مفاهیم با ریخت مشخصی توی ذهن آدمها کدگذاری شدهاند و با همان ریخت و قیافه، نهایتشان تداعی میشود و این وقتی اهمیت دارد که آدم از همهی کلماتی که توی نوشتهاش استفاده میکند، تا عمقْ منظور دارد و میخواهد هر یک از آن کلمات تأثیری با بازدهِ صد و ده درصدی بگذارد.
خلاصه که میخواستم بگویم -_- .
یعنی قلزمیست این شیرینقندِ به گند کشیده شدهی پارسی که فکر میکنم با چسبِ زخم یا حتی جراحیهای سطحِ بالا کارش راه نمیافتد و چه بسا که کامل از دست دنیا برود!
فکر میکنم این زیاد اهمیتی ندارد ؛ ما... یعنی من، نمیخواستهام کمی به نوشتار زبان فارسی کمک کنم تا به بازیابی هویت و تاریخ خودم! یا خود زبان فارسی! که بدتر!
که آخرش چه شود خب؟
من فکر میکنم این یک ابزار است و ما خیلی از آن زمانها دور شدهایم که آدمها عده عده بخواهند دور خودشان مرز بکشند و برای تجاوز نشدن به «ما»شان بعضی چیزها را حیثیتی کنند و تمایز قائل شوند. خب ما، مردمان ملیتهای مختلف، الآن عملاً داریم بیشتر از گذشتهگانمان با هم مراوده و زندهگی میکنیم. حالا، اگر آدمها بخواهند میتوانند از اینجا به هویت و ملیت یک عده در انحراف ۱۸۰ درجهای جغرافیایی نسبت به خودشان تجاوز کنند بدون لشکر کشی! که این اصلاً مسخرهست، خب چه میشود؟! و تازه آدمها اگر بخواهند هم میتوانند جلوی این تجاوز کردن را بگیرند از کرهی ماه. این چیزیست که همه سیصد بار توی کتابهای آمادهگی دفاعی و معارف یا ادبیات خواندهایم و نخوانده باشیم هم، کور نبودهایم، دیدهایم.
من میخواهم ما با کلمات و رسم الخط هزار زبان هم که شده بتوانیم با بهترین و سادهترین و قویترین شکلِ ممکن، چیزهای انتزاعیِ عقل و ذهن و قلب را، از سدّ گوش و چشم هر نوع آدمی رد کنیم و برسانیمش به همان قلب و مغز.
باید یک کاری کنیم این convertors که قرار است دو بار توی مسیر عمل کنند، کمترین خطا را داشته باشند...
آخر آدم ادیب، چرا ما باید خودمان را برای مقابله با این دهکدهی جهانی آماده کنیم؟
چه چیز بدی وجود دارد در این که راحتتر به هم بگوییم؟ اصلن چهچیز بدی توی این وجود دارد که مام تو به خطر بیفتد (که نمیافتد...)؟
من میگویم بیا و اگر تابع قانون خاصی هم نیستی، روی نوشتنت فکر کن. چون این را همه اهالی فرهنگستان هم فهمیدهاند که اصلاح، اصلاً ممکن نیست!
- ۱۰ دی ۹۵ ، ۱۱:۳۹