تمام آن چیزی که از تو و روزهای آشوب در من ماندهاست،
همهی این تپش سرتاسری در استخوانِ ستونِ ایستادهگیِ پیکرِ رو به چاغی و زوال من است.
حتا غمت*
روی گسل های سرزمینم پای گاهِ خراب کاری احداث میکند.
و اما
همهی تو،
یک جا
نیست.
*خواستی بگی از تو وفادار تر است، آما سوختی :))