The Faded

ما، همان رانده گانیم
از هر جا
و هر کس

بایگانی

خواب می دیدم

شنبه ۳۰ ارديبهشت ۱۳۹۶

حس می کردم مثل بشکه ای ام که سوراخ شده. بیرون رفتن خون را حس می کردم. لباسم خیس شده بود. دست می کشیدم روی بدنم و جای خون ریزی را پیدا نمی کردم. به دست هایم نگاه می کردم و می بوییدمشان. خیس بودند اما نه قرمز بودند نه بوی خون می دادند. تلاش می کردم دردی را احساس کنم اما چیزی نبود. وحشت کرده بودم.

  • ۹۶/۰۲/۳۰
  • روشنا
تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.