مینویسم : آرامش از من گریزان است.
میگوید : تو از من.
میگویم : من خوب نیستم.
میگوید : تو خوب ترین آدمی که دیدهام.
میگویم : من سادهتر از نوشتههای منم.
میگوید : ساده برای من یعنی خوب.
میگویم : خوب نگاه کن.
میگوید : خوب تر از این نمیتوانم ببینمت.
حافظ اما میگوید : خطاکاری ؛ چه بخواهی چه نخواهی. چه بمانی چه بروی. چه دیر کنی چه تعجیل.
این هم سهم من از گناهان بیاختیار و ناخواسته که معتاد شدهام به توبههای بیحاصل ازشان.
من چه کرده بودم؟
- دستم بهل، دل را نبین