روایات چهارگانه
جمعه ۱۴ خرداد ۱۳۹۵
یکی از زهرا ها عروس پزشک خوشقیافهای شده که در سوئد درس میخواند.
یکی دیگر هم بلأخره باباش اجازه داده و رفته حوزه. هرجا مینشیند آن نیش بزرگش را که اصلن مناسب طلبهگی نیست، باز میکند، میگوید : من یک طلبهام :) حتم میرود نجف.
سومی هم رفته آلمان درس بخواند و کنار یک مغازه عکس انداخته که روی درش به انگلیسی و آلمانی نوشتهاند : ورود سگ و ایرانی ممنوع.
منم ماندهام باطل. نه عاطل. شاید.
- میروم مملکت خودم را میزنم. دم مرزهاش هم میزنم : فقط پا برهنهها بیایند تو.
- ۹۵/۰۳/۱۴