سوپر هیرویی که سرما خورده است
چهارشنبه ۳۱ مرداد ۱۳۹۷
بابا مثل آقای راچستر میماند ؛ دیوانهای زیر شیروانی نهان کرده که تقاص همه خوشبختیهای توی دنیا را پیش او پس میدهد. بعد تازه میفهمی چرا اینقدر با بدبختیها و بدقلقیهای تو مهربان است ؛ میدان جنگش اینجا نیست. تو حالیت نیست نباید تیرهات را همهجا بریزی اما او حتی شیمیاییاش را سر دیوانهاش نمیزند.
جِین مُرده، بابا سرفه میکند، دیوانه میخندد، من از بغض و حرص کبود میشوم.
- ۹۷/۰۵/۳۱