The Faded

ما، همان رانده گانیم
از هر جا
و هر کس

بایگانی

شکاف

شنبه ۰۲ آبان ۱۳۹۴
در یک دقیقه به بام‌داد فردا،
بی‌پرده پشت پنجره بایست
نگاه پر از پف و درد کشیده‌ات را بدوز
به لباس پر پر شده‌ی درختان
وسط قتل‌گاهِ خیابانِ شیب‌دارِ
جهان‌تاب.
مگر لختی
خلوتیِ خیابان
 روی
کهنه‌گیِ
خاطرات لاستیک‌های عاج دار اتومبیل‌هایی
قیر مجدد بکشد
که وقتی در گذرگاه قلبت 
به سرعت 
رَدْ می‌شدند ،
اگزوزهاشان،
مجروحِ بی‌الگوترین نوا بود
و چه گوش‌خراش
دل، خراشیدند...
و لختی
میندیش
عاقبة الذین کذبوا بآیاتنا
تا زلزله
جهان‌تابت را
دل‌شکسته
ندریده است...

.
و من می‌سوزم
از دردی
که نه سهم من است
نه سوختن به پاش،
حق من...

#رنج_عزیزان

خدایا! می‌فهمم که من موسی نیستم ؛ اما پیام‌برم را تارک الصلاة، مگذار...
جان می‌بازم منِ مشرک اگر پاپِ کلیسا شیطان بپرستد... که اقرار ها و توبه‌های من در سینه‌اش جا مانده‌اند..

  • ۹۴/۰۸/۰۲
  • روشنا
تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.