مریضی
يكشنبه ۰۳ دی ۱۳۹۶
تا متوجه میشم داره خوش میگذره و از این رفت و آمد خوشحالم و خوابگاه رو دوست دارم و دانشگاه جای خوبیه٬ حالم به هم میخوره. نمیدونم کی این موضوع رو بیخیال میشم. خدایا این داستان تموم نمیشه؟ چرا سرم رو نمیندازم پایین زندهگیم رو بکنم؟ چی میخوام؟ خودم نمیفهمم. دانشگاه میخوام؟ آره واقعاً زندهگی میخوام و این شکلیشو نه. چه کنم؟
یک کمی آرامش ببخش به این تنش...
- ۹۶/۱۰/۰۳