The Faded

ما، همان رانده گانیم
از هر جا
و هر کس

بایگانی

نات

دوشنبه ۰۳ آبان ۱۳۹۵

آن‌قدر بریده بودم که وقتی به لب‌خندم تشر زد : نخند ، هق هقم بغل هایش را کر کرد.

آن‌قدر خسته بودم که حتا نتوانستم یک کمی محکم باشم تا نتواند بیندازدم توی بغلش.

آن‌قدر سرم شلوغ بود که حتا فرصت نکردم ببینم چه مرگم است.


که آن‌قدر مجبور بودم به جبر زمانه که حتا حق نداشتم مرگی داشته باشم و دردی.


السلام علیک ای حضرت درد.


و من و هیچ کس دیگر مانند من چنین ضعیف و جری در تاریخ و به آینده...

  • ۹۵/۰۸/۰۳
  • روشنا
تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.