The Faded

ما، همان رانده گانیم
از هر جا
و هر کس

بایگانی

گرهِ گم شده

سه شنبه ۱۹ مرداد ۱۳۹۵

همه‌ش یاد اون شب‌های پارسال می‌افتم که به یه زمان خاصی که می‌رسیدیم با شب، من داشتم موسیقی فیلم خاک سرخ رو گوش می‌دادم و تست هندسه یا فیزیک #مثلن می‌زدم.

 وسطش می‌اومدم این‌جا یک کمی غر می‌زدم. بعد به ثانیه نرسیده تو پیدات می‌شد و من ذوق می‌کردم که تو اون وقت شب بیداری.

بعد یاد لب‌خندای فرداهات می‌افتادم و کیفی که می‌کردم از این که هر دو مون می‌دونیم این‌که "نمی‌دونیم" رو وا نمود می‌کنیم و به بازی شیرین و خودآزارمون ادامه می‌دادیم.

جهل شیرینه؟

گرچه که دنیای من با هرکس قدر سوراخ ها و گچ های دو طرفه‌مون بوده،

اما دنیای من با تو یه طور عجیبی با همه خیلی فرق داشت. مثل یه داستان خیالی می‌موند که فقط خودم ساختمش و تو چه قانع توش بازی کردی.

چیز جالب توی قطعیت خسته‌گی من از این ممتنع بودن و دقیقن امتناع تو از همه چیز در باره ی منه.

یعنی حتا یک بار هم پشیمون نشدم وقتی به عقب نگاه کردم و روزی که همه‌ی بندهای مشترکمون رو بریدم.

من کلمه هام رو از تو گرفتم...

اما تو فقط هیچی...

  • ۹۵/۰۵/۱۹
  • روشنا
تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.