ای کاش هرچیز طور دیگری بود. کلمات و خشم و اشک سهم آدم‌های خوب می‌شود و به تو یکی فقط لبخند می‌رسد. تو یکی که تا موقعی که درباره‌ی من زر نمی‌زنی، تحجر و تحکمت قابل حمل است ولی امان از زمانی که بقایای ظرف مجنون را به دست گرفته‌ای و گیر داده‌ای از قصد شکسته‌امش. امان از زمانی که با افعال کثیفت رو به روم می‌کنی ؛ اختیار کردن همسر؟ سیریسلی؟ دوست دارم زنده زنده سرت را بشکافم، مغز را بیرون بیاورم، تکه تکه کنم و دانه دانه بسوزانم. دوست دارم یک عمر حرص تو و امثال تو را یک‌جا خالی کنم... دوست دارم اندازه‌ی قرن‌ها، اندازه‌ی نسل‌ها، اندازه‌ی عمرهای جنسیت‌زده و از قضا مؤنثی که تباه شد تو را قصاص کنم. دوست دارم هزار هزار بار آتشت بزنم و به فریادت گوش کنم.

 

تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.

ما، همان رانده گانیم
از هر جا
و هر کس

پیوندهای روزانه
بایگانی