The Faded

ما، همان رانده گانیم
از هر جا
و هر کس

بایگانی

دوشنبه ۰۵ شهریور ۱۳۹۷

ناگهان یک صبح تا شب خانه‌ی متروک ما می‌شود مهمان‌خانه‌ی آدم‌های پیر و غمگین. مادربزرگ از تنها شدن می‌ترسد و این را به همه می‌فهماند. منتظرم کسی از در بیاید تو که به آی سی یو رفته و قبل از خودش همه تا کما برده‌اندش. هیچ‌کس نیست. من مانده‌ام. توی آشپزخانه می‌دوم و کسی مرا نمی‌بیند. چایی‌هاشان را می‌خورند و می‌روند. من میزبان نیستم، غم است او.

  • ۹۷/۰۶/۰۵
  • روشنا
تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.