دنیای من پر است از اعتقادات و مواعظ و دستورالعملها و حتی نهی هایِ به عمل نرسیده. چیزهای کوچک اما سخت. آسان در خلوت و سخت در میان خلق و سستی ایمان و از دست قوتِ نفسِ همیشه اجابت شده.
صبحها که برای نماز صبح بیدار میشوم، تمام لحظاتی که دو رکعت نماز را میخوانم عذاب وجدان جانم را میسوزاند و بیوقفه از خودم میپرسم این ها برای چیست؟ این قبول میشود؟ خودم را زدهام به غفلت و میترسم، من آدم برخوردهای انتخابی نیستم. یا هست و یا نیست و.
- ۹۶/۰۶/۱۱