از نفسهای نامرتب ذهنم خستهگی میبارد و من میدانم در این از پا نشستن و از دیگران گسستن و انزوا دوستی میانهی فصل هیاهو، شرم، بیش از آنکه دردهای ذهنم را تسکین باشد، درد مضاعف است.
و اما این است قواعد بازی ؛ مهم نیست اگر از دویدن پیِ اهدافی که خود متزلزل و نامطمئن بودهاند چنین خستهای و یا از دویدن برای صافتر کردن جاده و یک طورهایی اصلاح ؛
مهم نیست اگر بازی نکردهای ؛
اگر خستهای،
میمانی. میبازی.
- ۹۶/۰۶/۱۳