The Faded

ما، همان رانده گانیم
از هر جا
و هر کس

بایگانی

يكشنبه ۱۶ مهر ۱۳۹۶

اما تو، گویی گناه اکبر منی.
همانی که کمیل شب‌های جمعه‌ام را در حبس غفلت و بر دارِ غربت، قصاصِ بی‌جنایت کرد و عجب سخت‌جانی تو. جان‌ها می‌گیری و پروازها در قفس می‌کنی اما بی‌جان نمی‌شوی و پروا نمی‌آموزی...
من می‌دانم... من می‌بینم که عُجب مرا به دستانِ بی‌مهرت همان طوری تزریق کرد که خون غلیظ و تیره‌ام را به سرنگ آزمایشگاه کردند... به سختی و با کبودی و درد و اما در نهایت، از دست رفته.
آری، رفته‌ام از دست فضیلت و انگار که حمل کننده‌ی بیماریَم در بدنِ ناگزیر تو...

  • ۹۶/۰۷/۱۶
  • روشنا
تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.