بی انصاف
وقتی سبب آمدنم یک ضمیر خودخواه بود و آن ضمیر، «من» نبود،
سببِ رفتنم چه چیز می تواند باشد جز تنهاییِ ضمیری دگرخواه؟
وقتی سبب ها شانه خالی می کنند از بارِ تعلیلِ ابیاتِ نا موزونِ اعمالِ ناصالحِ من
[و اضافات بالا می آیند از مجرای گوارش زبان،]
بخت به مرگ می رود و جزا به جهنم.
وقتی تو یی دیگر معنا ندارد، یک اکانت مجازی چه چیزی دارد برای من جز ضرر؟
اصلن وقتی شعرهای سپید ما راست و چپ ال سی دی ها تقلای وصل ندارند، چت کردن جز ناهنجاری های اجتماعی چه خاطراتی از من و انگشتانم دارد؟
وقتی ما ورشکسته شده و شر و ور های ما حتا نگاه خریدارِ هم دیگر را هم برای اشتیاق پیش فروش ندارد،
بگو به من
چرا تلگرام نباید همه جمعیتش را پس بزند و این جهنم خالی را واگذار کند به نبودن؟...
- ۳۰ فروردين ۹۵ ، ۲۳:۳۴