اصلن تو خورشیدی.

خب...

در باب ترسیم و توصیف مقاطع مخروطی مردمکان چشم های تو [شهلایا :)) ]،

این سر پیچی و حساب گری ناشیانه ی پرگار بود که همه سیارات کلاس کهکشان ما را به سر گردانی در معادلات بیضی جریمه داد..

و البته در جذب و رانش این و آن..

 

آری،  ماجرا هم این بود و آموزگار تو بودی، خورشید تو و جبّار تو...

حتمن به داستان نویس ها مبلغی اعتبار فروخته اند تا خورشید را "خانم" بخوانند و نه حتا "زنه"!

و اصلن نگذارند بچه ها بفهمند چه قدر خورشید خانمشان می تواند سنگین دل باشد.

 

به ترین نکته ی این مقطع، این بود که خورشید خودش سیارات را گاه و بی گاه به یاد افول می اندازد و ابراهیمی است برای بلند بالایی و فریبنده گی خودش...

 

یو نو؟