حسّ گندِ "نمی‌خوامِت ولی مجبورم بخوامِت."

حس گند "وسط بحران هیجده و یأس فلسفی من ظهور شماها شبیه معجزه‌ی برعکسه."

حسِ گندِ "خدایا چرا هرکی منو می‌بینه فکر می‌کنه می‌شه با فرآیند "تیلیت سازی" رأی منو بخره آخه؟"

حس گندِ "سر جدتون ولم کنید ؛ من نه رگ دارم نه عَرق می‌کنم برا این ملت."

حس گندِ "به هرچی می‌پرستین قیافه‌ی من داره خط نمی‌ده که من اصول‌گرام یا اصلاح طلب."

حس گندِ "به همه صدوبیست و چارهزار تا پیغم بر من اگه حرف نمی‌زنم از سیاستم نیست، خب حالیم نیست اندازه شماها."

یعنی "ولم کنید."

یعنی هم‌سالان ملتهبی که نگرانم پوستای ظریفشون فشار رگ گردن و تاب نیاره. :/

 

تو این مملکت اَ بچّه دو ساله تا پیرزن شصت ساله همه کارشناس سیاسی اند. فقط منم که شبیه گوشِ مُفتم.