گاهی شک می‌کردم مگر آن دختر کناری که نشسته‌ بود روی تمرکزم و تمام مدت با دفترچه‌ی سوال حال گند خودم و صورت گر گرفته‌ی خودش را باد می‌زد یک چیزهای بیش‌تری گیرش آمده باشد.