جریمه‌هایِ تا ابد جاریُ


کنکورِ از ازل مجروحُ


قلب من، مهجور
از طعم قیام موها بر سطح محدب پوست
از #لذت_تحلیل


قلب من، خسته
از دورِ درس و دراسة و اخـــراج...



نه خسته‌گی هرگز

از تحلیل هندسیِ

سرگشته‌گیِ دایره‌وارِ منتج از نگاهت.



و هیچ پرگاری را بار دیگر سرِ آن نیست

که زیر میانگین بچرخد..


که هیچ پرگاری را سرِ آن نیست دیگر

که باز از خلقِ فضاییِ شعاعِ_

حلقه‌ی یارانت

دست ها را بگشاید و

جهان را دگر بار

در حلّ ِ نظیرت

جریمه دهد...



نه ؛ این تعدّی هرگز

از حلقه‌ی گیسویت

و حجمه‌ی عشقت (ای پیوسته به تای تأنیث هندسة)

و دایره‌ی یارانت

و تثلیثِ وارونه‌ی

     قلبت

از داده‌ای بر نیاید و نه کلیدی


         که این طراح است ؛ از ازل مــــُرده‌ی وجودت.


#زشت‌_نویسی

#یاوه :)


دلِ من دشت ناله ها... عاح از جریمه. عاح.


#کولی_بازی



تاریخ : روزِ محلیِ درآوردنِ گندِ هشتگ #  

- بگو بگو که پانصد و چهل و سه سال بود این طور یاوه نبافته بودم!