«عشق و شیدایی در بُعد خیال یا تصویر ذهنی، یک فاجعه‌ی روانی است. یک کذب محض که فرد آن را متحمل می‌شود. شیدایی در بُعد تصویری نوعی به دام افتاده‌گی در وادی نارسیسیم و خودشیفته‌گی است. سوژه در این نوع شیدایی به تصویر خود عشق می‌ورزد. پس سقوط ایده‌آل من به دنیای ابژه و به حد من ایده‌آل صورت می پذیرد. عمر عشق نیز بسته‌گی به این دو مقوله دارد. رابطه‌ای که در این میان وجود دارد، تنها حراست از خودشیفته‌گی است. در این نوع عشق، شخص خود را در وجود دیگری دوست دارد. یعنی سوژه به تصویر خود در دیگری که توأم با لذت است عشق می‌ورزد. این نوع عشق همانند آن‌چه در عالم خیال وجود دارد، مبتنی بر دو سوگرایی است و در هر لحظه ضد خود را به هم‌راه دارد