- روشنا
- دوشنبه ۲۲ ارديبهشت ۹۹
- ۱۸:۴۵
تو آن شیوهی حیاتی که هرگز نخواهم زیست. این غمگینم میکند. چون نمیدانم چه تعداد از تو، آن بیرون توی دنیا وجود دارد. چه تعداد حیاتهای نزیستهای که برای حیات گند گرفتهی مشغول به شدنم اکنون، قربانی کردهام، گوشههای خیال نهان کردم و زخمیشان کردهام، مبدل به قصاصم شدهاند. در حسرت گرفتن دستهات نیستم. شاید هم هرگز نگذاشتهام بیاید تو...