تو نمی‌دونی این طور مزخرفی که تمام قامت روی زمین پخش شدی با اون بلوز راه راه بافتنی رنگ فسنجون سلفت و شلوار خنگِ شلوغ پلوغ گشاد و نازکت که پر از طرحای بی‌ربطه و اون جوراب پشمی راه راه صورتی سفید قطورت که حال دنیا رو از هرچی هارمونیه و ست کردن، به هم می‌زنن و هی کل هیکلت‌و تکون می‌دی و از خودت صداهای نامفهوم در میاری و هر از چندی مثل فواره از جات بلند می‌شی، جیغ می‌کشی و پرت می‌شی سر جات و نظر که ازت می‌خواد آدم، فحشای خنده‌دار می‌دی و به خودت می‌خندی،

 

چه‌قدر خری. :)